تحلیل و تفکر در فرآیند استانداردسازی فناوری فیلدباس
با تجزیه و تحلیل نیازهای کاربران، میتوانیم الزامات فنی و انتظارات کاربران در فیلدباس را به سه سطح زیر تقسیم کنیم:
1) اتصال بین اجزای هوشمند و کنترلرها (ایستگاه ها) عمدتاً برای جایگزینی کابل های ورودی/خروجی سنتی در نظر گرفته شده است. برای انتقال دادههای ورودی/خروجی سنتی و همچنین ارسال برخی اطلاعات هشدار و تشخیص عیب منحصر به فرد برای اجزای هوشمند مورد نیاز است.
2) بر اساس انتقال داده های نظارت بلادرنگ فوق، نیاز بعدی کاربر انجام پیکربندی طراحی مهندسی متمرکز، اصلاح و دانلود برنامه پویا، و تشخیص از راه دور و کالیبراسیون اجزا از طریق شبکه است.
3) بر اساس ارتباط و کار متقابل، کاربران امیدوارند"بازسازی"سیستم تحت شرایط مختلف، از جمله در مورد آسیب قطعات و جایگزینی، بازسازی و گسترش سیستم، ارتقاء سیستم یا ارتقاء جزئی و غیره، که مستلزم دسترسی به اجزای شخص ثالث یا محصولات ارتقا یافته تحت شرایط فنی جدید است.
از خواسته های کاربران فوق می توان دریافت که امیدوار به تحقق آن هستند"اتصال متقابل"،"متقابل"و"تبادل"بین اجزای مختلف هوشمند و کنترلکنندهها (ایستگاهها) با استفاده از فناوری فیلد باس و ارتباطات دادههای شبکه، اما لازم نیست که همه این عملکردها باید در یک"تنها"شبکه یکپارچه همانطور که کاربران می خواهند ایمیل، دانلود فایل، مرور شبکه، بازی های آنلاین و سایر خدمات را در اینترنت درک کنند، این نیازی به این ندارد که شبکه اینترنت باید یک"تنها" "همگن"شبکه.
از منظر مدل ساخت پروتکل های ارتباطی، تقریباً همه پروتکل های ارتباطی فعلی به طور کلی به مدل هفت لایه OSI اشاره دارند، اما اکثر پروتکل ها یک"به صورت عمودی یکپارچه شده است"پشته پروتکل از لایه فیزیکی"از پایین به بالا"، کار را دشوار می کند"به هم متصل شوند"و"تعامل داشته باشند"بین هشت پروتکل استاندارد در هر سطح، چه رسد به"تبادل". در واقع، هدف از فرمولبندی مدل لایهای OSI، تقسیم موجودیتهای ارتباطی پوششدهنده عناصر فنی مختلف و نرخهای توسعه و تغییر مختلف به لایههای مستقل است، به طوری که هر لایه نه تنها میتواند با یکدیگر ترکیب شود و یک انتها به انتها را تشکیل دهد. پشته پروتکل را کامل می کند، بلکه به طور مستقل بدون محدود کردن یکدیگر توسعه می یابد. به عنوان مثال، در آشناترین خوشه پروتکل شبکه اینترنت، دلیل موفقیت اینترنت این است که پشته پروتکل TCP/IP هسته است که میتواند پروتکلهای لایه کاربردی مختلف (WWW، FTP، ایمیل، و غیره) در سمت بالا، و می تواند بر روی بسیاری از پلت فرم های مختلف LAN (شبکه محلی کابلی، FDDI، و غیره) و WAN (شبکه شماره گیری، X.25، و غیره) در سمت پایین پیاده سازی شود.
به یک معنا، معضل فعلی در فرآیند استانداردسازی فناوری فیلدباس ممکن است تا حد زیادی ناشی از این واقعیت باشد که"شبکه ایزومورفیک یکپارچه عمودی"، که هم همینطور است"ایده آل"، در ابتدای روز به عنوان هدف استاندارد فنی تعیین شد. نتیجه این است که نه تنها به هدف نمیتوان دست یافت، بلکه نتیجه معکوس نیز دارد، و وضعیت از"اختلافات و ناسازگاری های متعدد"پدید آمده است.